ParsX.com
پذیرش پروژه از دانشجویی ... تا سازمانی 09376225339
 
   ProfileProfile   Log in to check your private messagesLog in to check your private messages  |  FAQFAQ   SearchSearch   MemberlistMemberlist   UsergroupsUsergroups Log inLog in   RegisterRegister 

فقط جك‌هاي مودبانه!!!
Goto page Previous  1, 2, 3, 4
 
Post new topic   Reply to topic    ParsX.com Forum Index -> اخبار و مباحث عمومي
View previous topic :: View next topic  
Author Message
vahid
بي تو هرگز


Joined: 26 Nov 2004
Posts: 3067
Location: Tehran

PostPosted: Fri Feb 04, 2005 8:31 am    Post subject: Reply with quote

يارو اصفهانيه خونش آتيش ميگيره . زنگ ميزنه آتش نشاني miss call ‌ميندازه Very Happy
Back to top
vahid
بي تو هرگز


Joined: 26 Nov 2004
Posts: 3067
Location: Tehran

PostPosted: Fri Feb 04, 2005 11:17 am    Post subject: Reply with quote

تركه ميره پيش خدا و ميگه :
خدايا چرا اين زنها رو انقدر خوشگل افريدي ؟
خدا ميگه : براي اينكه شما مردها اونها رودوسشون داشته باشيد .
تركه باز ميپرسه : پس چرا انقدر احمق افريديشون ؟
جواب مياد : برا اينكه اونها هم شما رو دوست داشته باشند
Back to top
vahid
بي تو هرگز


Joined: 26 Nov 2004
Posts: 3067
Location: Tehran

PostPosted: Mon Feb 21, 2005 3:26 pm    Post subject: Reply with quote

يه بار تركه ميخ رو ميزنه به ديوار منتهي سروته . لره ميرسه ميگه گيج ميزني چرا ؟ اين ميخ مال ديوار روبرو هست .
Back to top
vahid
بي تو هرگز


Joined: 26 Nov 2004
Posts: 3067
Location: Tehran

PostPosted: Tue Mar 01, 2005 12:26 pm    Post subject: Reply with quote

يه تركه ميره تونس . يه ترك ديگه نتونس
Back to top
arash
مدير بخش سي
مدير بخش سي


Joined: 27 Nov 2004
Posts: 1232
Location: www.parsx.com

PostPosted: Thu Mar 10, 2005 8:16 pm    Post subject: Reply with quote

اگه تكراري بود به من چه
1- يه تركه قرص اكسو برعكس ميخوره ..برعكس هد ميزنه!
2- تركه به رفيقش ميگه: ميخوام دختر شاه رو بگيرم! رفيقش ميگه: چرت نگو مومن! مگه كشكيه؟! تركه ميگه: بابا نصف قضيه هم حل شده، من كه راضيم، ننم هم كه راضيه، فقط مونده شاه و دخترش!
3- تركه پرتقال خوني ميخوره، ايدز ميگيره!
4- تركه رفته بوده تماشاي مسابقه دو و ميداني، وسط مسابقه از بغليش مي‌پرسه: ببخشيد، اينا واسه چي دارن ميدون؟! يارو ميگه: براي اينكه به نفر اول جايزه ميدن. تركه يه خرده فكر ميكنه، مي‌پرسه: پس بقيشون واسه چي دارن ميدون؟!
5- تركه ساعت سه نيمه شب زنگ ميزنه صدا و سيما، ميگه: ببخشيد آقا به نظرِ شما الان آقاي خامنه‌اي خوابه؟ يارو ميگه: نميدونم ولي احتمالا بايد خواب باشن. تركه ميگه: معذرت ميخوام؛ ولي آقاي رفسنجاني چي، ايشون هم خوابه؟ يارو ميگه: نميدونم ولي يحتمل ايشون هم خواب باشن. تركه ميگه: ببخشيد ولي آقاي خاتمي چي؟ يارو ميگه: احتمالا ايشون هم خواب هستن، چطور؟ تركه ميگه: پس دمت گرم حالا كه همه اينا خوابن يه شو هندي بذار حال كنيم!
6-تركه سوار آسانسور ميشه، ميبينه نوشته‌: ظرفيت 12 نفر. باخودش ميگه: عجب بدبختيه‌ها! حالا 11 نفر ديگه از كجا بيارم؟!
7- لره داروخونه داشته، يك روز جلو در مغازه بزرگ مينويسه: سوسك كش جديد رسيد! خلاصه بعد يك مدت يك بابايي مياد تو ميگه: ببخشيد، جريان اين سوسك‌كش جديد چيه؟ اين خونه ما رو سوسك سر گرفته. لره ميگه: اين دارو خيلي جديده و بازدهيش هم تضمينيه. شما اين دارو رو ميريزيد تو يك قطره چكون، بعد كشيك ميكشيد تا سوسكها رو بگيريد. هر سوسك رو كه گرفتيد، در روز سه نوبت (صبح و ظهر و شب) تو هر چشمش دو قطره ازين دارو ميچكونيد، بعد از يك مدت سوسكها كور ميشن و خودشون از گشنگي ميميرن! يارو كف ميكنه، ميگه: خوب آخه اگه سوسكها رو بگيريم كه همونجا درجا مي‌كشيمشون! لره ميره تو فكر، بعد يك مدت ميگه: آره خوب، ازون راه هم ميشه!
8- ميخواستن لره رو شكنجه روحي بدن، ميفرستنش تو يك اتاق گرد، ميگن برو يك گوشه بشين!
9- تركه ميخواسته تو يك اداره دولتي استخدام شه، ميبرنش گزينش. اونجا يارو ازش ميپرسه: شما وقتي ميخواين وارد مستراح شيد، با پاي راست وارد ميشيد يا با پاي چپ؟! تركه هول ميشه، ميگه: ايلده شما منو استخدام كنيد، من با سر وارد ميشم!
10-ماشين تركه رو تو روز روشن، جلو چشماش ميدزدن، رفيقاش ميدون دنبال ماشينه و داد ميزنن: آاااي دزد! بگـــيـــرينش! يهو تركه داد ميزنه: هيچ خودشو ناراحت نكنيد.. هيچ غلطي نميتونه بكنه! رفيقاش واميستن، ميپرسن: چرا؟ تركه ميگه: ايلده من شمارشو برداشتم!
11-پرچم عربستان رو به تركه نشون ميدن، ازش ميپرسن: اين پرچم كجاست؟ تركه يه خرده فكر ميكنه، ميگه: پرچم اسپانيا! ملت جا ميخورن، ميگن: آخه چرا اسپانيا؟! تركه ميگه: ايلده خودتون نگاه كنيد، روش نوشته: الاله‌لاله‌لالا!
12- يارو داشته تو اتوبان 180 تا سرعت ميرفته، افسره جلوشو ميگيره، بهش ميگه: شما گواهينامه دارين؟ يارو ميگه نخير! ميگه: كارت ماشين چي؟ مرده ميگه: دارم ولي مال خودم نيست، مال اون بدبختيه كه جسدش تو صندوق عقبه! افسره كف ميكنه، ميره سريع به مافوقش گذارش ميده. خلاصه بعد از يك ربع سرهنگ مافوقش مياد، از مرده ميپرسه: آقا شما گواهينامه و كارت ماشين ندارين؟! يارو ميگه: چرا قربان، بفرمايين! دست ميكنه از تو داشبرد گواهينامه و كارت ماشين رو درمياره، ميده خدمت سرهنگ. سرهنگه ميگه: مي‌تونم صندوق عقب ماشينتونو بازرسي كنم؟ يارو ميگه: خواهش ميكنم، بفرماييد. سرهنگه ميره در صندوق عقب رو باز ميكنه، ميبينه اونجا هم خبري نيست. برميگرده به مرده ميگه: ولي زيردست من گزارش داده كه شما گواهينامه و كارت ماشين ندارين و يه جسد هم تو صندوق عقب ماشينتونه! يارو ميگه: نه قربان دروغ به عرضتون رسوندن! خودتون كه مشاهده كردين. به خدا اين افسره عقده‌ايه! دوست داره بيخودي به ملت گير بده! لابد بعدشم گفته كه من داشتم 180 تا سرعت مي‌رفتم!
13- به ترك ميگن يه معما بگو،‌ ميگه: اون چيه كه درازه،‌ زرده، موزه؟!
14- تركه ميره خواستگاري، اسم دختره پروانه بوده ولي تركه قاط زده بوده، يك بند بهش ميگفته آهو خانوم! خلاصه وقتي دختره مياد چايي تعارف كنه، تركه ميگه: دست شما درد نكنه آهو خانوم! دختره شاكي ميشه، ميگه: بابا اسمه من پروانه‌ست نه آهو. تركه ميگه: اي بابا فرقي نداره... حيوون حيوونه ديگه!
15- به آبادانيه خبر ميدن كه بابات مرده، ميگه: آخ جون... از فردا تريپ مشكي!
16- به تركه ميگن: ميدوني امام حسين كجا دفن شده؟ ميگه: نه. ميگن: كربلا. ميگه: اي خوشا به سعادتش!
17- يارو ميره تو يك قهوه‌خونه، به قهوه‌چي ميگه: داش حال ميكني يك جوك عربي بگم؟! قهوه‌چيه ميگه: ببين ولك، من خودم عربم، اين يارو هم كه كنار دستت نشسته هم عربه، درضمن قهرمان كشتيه. اوني كه رو ميز سمت چپ نشسته هم عربه، درضمن معمولا با خودش دو تا قمه داره. حالا هنوز ميخواي جك عربي تعريف كني؟! يارو ميگه: نه والله، حوصله ندارم سه بار توضيح بدم چي شد!
18- سه تا تركه رفته بودن ايستگاه راه‌آهن، تا ميرسن تو يهو قطار حركت ميكنه، اينها هم ميگذارن دنبال قطار، حالا ندو كي بدو! خلاصه بعد از هزار بدبختي، يكيشون ميرسه به قطار و ميپره بالا و دستشو دراز ميكنه دومي رو هم سوار ميكنه، ولي سومي بنده خدا هرچي ميدوه نميرسه. خلاصه خسته و كوفته برميگرده تو ايستگاه، يك بابايي بهش ميگه: آقاجان چرا اينقدر خودتونو خسته كرديد؟ قطار بعدي نيم ساعت ديگه حركت ميكنه، واميستاديد با اون ميرفتيد. تركه نفس زنان ميگه: ايلده منم نميدونم! والله من فقط قرار بود برم، اون دوتا رفيقام اومده بودن بدرقم!
19- يك شب تلويزيون فيلم سينمايي خانه كوچك رو گذاشته بوده، تو فيلم مرده به زنش ميگه: شب بخير لورا. يهو تو لرستان ملت همه تلويزيون رو خاموش ميكنند، ميرن ميخوابن!
20- تو اردبيل معلمه از شاگردش ميپرسه: دو دو تا چند تا ميشه؟ پسره ميگه: شونزده تا! يارو شاكي ميشه، ميگه: همين خنگ بازيا رو در مياريد كه ملت ميگن تركا خرن! دو دو تا ميشه چهارتا، ديگه اگه خيلي بشه، ميشه هشت تا!
21- تركه ادعاي پيغمبري ميكرده،رفيقاش بهش ميگن: بابا همينجوري كه نميشه! بايد بري چهل روز بشيني تو غار، تا از خدا برات وحي بياد. خلاصه تركه ميره، دو روز بعد با دست و پاي شكسته و خوني مالي برميگرده! رفيقاش ميپرسن: چي شده؟! تركه ميگه: ايلده ما رفتيم تو غار، يهو جبرئيل با قطار اومد!
22- تركه صبح از در خونه مياد بيرون، ميبينه سر كوچه يك پوست موز افتاده، با خودش ميگه: اي داد بيداد، باز امروز قراره يك زميني بخوريم!
23- از تركه ميپرسن: ببخشيد ساعت چنده؟ ميگه: والله تقريبا سه و خورده اي. ميپرسن: ببخشيد، دقيقا چنده؟ ميگه: دقيقا هفت و سي و يك دقيقه!
24- زنه آپانديسش رو عمل كرده بوده، بعد از عمل شوهرش مياد ملاقاتش. منتها زنه هنوز خوب بهوش نيومده بوده و داشته زير لب هزيون مي‌گفته: احمق...بي‌شعور...عوضي! يك دكتري داشته از اتاق رد ميشده، ميگه: خوب به سلامتي مثل اينكه خانمتون به هوش اومده و داره باهاتون حرف ميزنه!
25- تركه يه تيكه يخ را گرفته بوده بالا، ‌داشته خيلي متفكرانه بهش نگاه مي‌كرده. رفيقش ازش ميپرسه: چي‌رو نگاه ميكني؟ تركه ميگه: ايلده ازش آب ميچيكه ولي معلوم نيست كجاش سوراخه!
26- به تركه ميگن يك معما بگو، ميگه اون چيه كه زمستونا خونه رو گرم ميكنه تابستونا بالاي درختو؟! يارو هرچي فكر ميكنه جوابشو پيدا نميكنه، ميگه: نميدونم، حالا بگو چيه؟ تركه ميگه بخاري! يارو كف مي‌كنه، ميگه: باباجان بخاري زمستونا خونه رو گرم ميكنه ولي تابستونا چه جوري بالاي درختو گرم مي‌كنه؟ تركه ميگه: بخاري خودمه دوست دارم بگذارمش بالاي درخت!
27- تركه داشته از تو جزيره آدم‌خورا رد ميشده،‌ يهو ميبينه آدم خورا محاصرش كردن. بيچاره جفت مي‌كنه با حال زار ميگه: اي خدا بدبخت شدم!‌ يهو يك صدايي از آسمون مياد: نترس بنده من، بدبخت نشدي! اون سنگ رو از جلوي پات بردار بكوب به سر رئيس قبيله. تركه خوشحال ميشه،‌ سنگ رو ميكوبه تو كله ‌رئيس قبيله. رئيسِ قبيله جابه‌جا ميميره، باقي افراد قبيله شاكي ميشن، نيزه به دست، شروع مي‌كنن دويدن طرف تركه! يهو يك صدايي از آسمون مياد: خوب بنده من، حالا ديگه بدبخت شدي!
28- لره توي اتوبوسِ تهران - خرم‌آباد نشسته بوده، ميره به راننده ميگه: آقاي راننده واسه كي داري رانندگي مي‌كني؟! اينا همه خوابن!
29- تركه ميميره، اون دنيا در حيني كه داشتن به حساب كتاباش رسيدگي ميكردن ميره پيش جبرئيل، ميگه: من از خدا يك سوال واجب دارم، ميشه برم بپرسم؟ جبرئيل ميگه: باشه، برو طبقه بالا در سمت راست، سوالت رو بپرس، زود برگرد. تركه ميره طبقه بالا، در رو باز ميكنه، ميبينه خدا پشت يك ميز نشسته داره با يكي از فرشته‌ها به حساباي مردم ميرسه. خلاصه سلام ميكنه ميره جلو، ميگه: خداجان، الهي گربان او بزرگيت بشم من، الهي فدات بشم... چرا تو دنيا اين همه ترك آفريدي؟! بري تو آذربايجان همه تركند، بري تهران پر تركه، بري بلوچستان، بري شمال، بري جنوب، غرب، شرق، بازم ترك پيدا ميشه... بري آلمان بازم ترك پيدا ميشه، بري كانادا، بري آمريكا بازم ترك پيدا ميشه... بري كره ماه بازم ترك پيدا ميشه! آخه خداجان، واسه چي اينقدر ترك آفريدي؟! خدا يكم تركه رو نگاه ميكنه، به معاونش ميگه: اصگر... ايلده ببين اين چي ميگه بابا... هي وگت مارو ميگيرند!
30- يه روز تركه ميره ميدون وليعصر ميبينه يارو داره ميگه سي دي ابي ، سي دي ابي .... تركه ميره جلو ميگه : ايلده سي دي ا بي كه نه ... اي بي سي دي (ABCD)
31- به تركه ميگن : امام اول كيه ؟ ... كلي فكر ميكنه ميگه آقا يه راهنمايي كن .... ميگن شمشيرش معروفه .... ايلده زورو نيست ؟
32- تركه با خانوادش ميره خواستگاري . ميگن آقاي داماد چيكارس مادرش ميگه " قاضيه " . همه خوشحال ميشن . ميگن خوب آفرين . حالا تو كدوم شعبه هست ميگن : " همين سر كوچه ، پرسي قاز " !
33- تركه مي خواد بره كربلا ماشينهاي ميدان امام حسين رو سوار ميشه!
Back to top
Amir
مدير مباحث عمومي سايت


Joined: 30 Nov 2004
Posts: 1088
Location: Age Hammam Nabasham To Lebasamam

PostPosted: Sat Mar 12, 2005 12:16 am    Post subject: Reply with quote

Very Happy
Back to top
vahid
بي تو هرگز


Joined: 26 Nov 2004
Posts: 3067
Location: Tehran

PostPosted: Wed Mar 30, 2005 3:19 pm    Post subject: Reply with quote

تركه سربازيش تموم ميشه وقتي كارت پايان خدمتشو بهش ميدن ميگه :از اينا كه 4 تا دارم
به قزوينيه ميگن رويايي ترين صحنه زندگيت چيه ؟ ميگه برگرد
به قزوينيه ميگن يه جمله عاشقانه بگو ميگه : برگرد
به قزوينيه ميگن وصيت كن : ميگه هروقت مردم بسوزونينم . خاكسترم رو بكنيد پودر بچه
رشتيها به حموم ميگن پاكستان
Back to top
ali
بابا اينكاره


Joined: 24 Mar 2005
Posts: 112
Location: canada

PostPosted: Thu Mar 31, 2005 8:28 am    Post subject: Reply with quote

ترکه خودشو تو آینه میبینه...هی با خودش فکر میکنه میگه من این یارو رو کجا دیدم... آخر بعد از 1 ساعت فک کردن یه دفه میگه آهان بابا من این یارو رو تو آرایشگاه دیدم!

4کر همگی(o:
Back to top
arash
مدير بخش سي
مدير بخش سي


Joined: 27 Nov 2004
Posts: 1232
Location: www.parsx.com

PostPosted: Sun Apr 03, 2005 8:57 pm    Post subject: Reply with quote

تركه ميميره باباش رضايت نميده!
تركه ميره سوار آسانسور ميشه ميبينه نوشته ظرفيت 12 نفر ميگه عجب بد بختيه ها حالا 11 نفر ديگه از كجا پيدا كنيم؟!
يك بار يك تركه تو ايام محرم حسينيه ميزنه دم درش مي نويسه به دليل شهادت امام حسين فعلاً تعطيل است .
يه بار به يه تركه ميگن با عبادت جمله بساز ميگه؟

dont worry about that
به تركه ميگن معمولاًچي گوش ميدي؟ ميگه:maxel
تركه مي ميره ميره اون دنيا . ازش ميپرسن ميري بهشت يا جهنم ؟ نگاه مي كنه به جهنم مي بينه دار و درخت و آبي و بلبل و همه چيز مرتبه ميگه ميرم جهنم . تا درو باز مي كنن مي بينه شعله هاي آتيش از همه جا بلند شده . شاكي ميشه ميگه اين كه اين طوري نبود . ميگن يه مدت كسي نيومده بود رفته بود رو screen saver
يه روز يه تركه با خرش تو جاده منتظر ماشين بود كه يه پيكان نگه داشت تركه گفت مستقيم راننده ماشين گفت خودت سوار مي كنم ولي خرت چيكار مي كني؟ گفت خرم خودش مي آيد . حركت كردند . ماشين رفت دنده 1 2 3 4 خر با همان سرعت كه ماشين مي رفت حركت مي كرد ، راننده گفت خرت چشمك مي زنه . تركه گفت مي خواهد سبقت بگيره!
يه روز از غضنفر ميپرسند : عموي پيامبر كي بود ؟ ميگه : آنتوني كويين .
تركه ساعتش خراب ميشه . باز ميكنه توشو ميبينه يه دونه مورچه مرده . با خودش ميگه : اي بابا ميگم آآآآآ راننده مرده !
به يه ترکه مي گن: با توله سگ جمله بساز؟ مي گه : طول سگ ضرب در عرض سگ، مساوي است با مساحت سگ
غضنفر ميره دستشوئي زنانه ميگيرنش ميگن كوري نميبيني زنونست ؟ ميگه من چكار كنم اونجا نوشته زنا نه ، اونطرف هم نوشته مردا نه .
تركه چهار تا قالب صابون مي‌خوره كه به مرز خود كفايي ( خود كف آيي ) برسه!

__________________________________________

به لره ميگن چندتا تن ماهي نام ببر، ميگه : تن شيلانه، تن جنوب، تن سيكارو، تن چابهار، تن پير، تن پيغمبر، ‌تن هر كي دوست داري دست از سر ما بردار!

__________________________________________

تركه رو ميكنن رئيس صدا و سيما ، بعد از دو روز بر كنارش ميكنن . رفيقاش ازش مي‌پرسند : چي شد ؟ ميگه: هيچي فقط وسط اذون آگهي پخش كرديم!

__________________________________________

يه شب يه تركه ميره دزدي ، بعد صاحب خونه پا ميشه ميگه كيه اون جا ؟ تركه ميگه : هيچكي ، گربست ، بعععععع

__________________________________________

يه روز يه تركه ميره غواصي تو عمق 20 متري بعد يه كوسه مياد ازش ميپرسه آقا شما تركين ؟ ميگه از كجا فهميدي ميگه چون كپسول آتشنشاني پشتته!

__________________________________________

تركا ميرن فيلم شام آخر ببينن قابلمه ميبرن!

__________________________________________

تركه ميره خونه ي خدا ، وقتي برميگرده بهش ميگن چه جوري بود؟ ميگه : خوب بود ، ولي هيچ جا خونه ي خود آدم نميشه!

__________________________________________

به تركه ميگن با نخ سوزن جمله بساز . تركه مي گه من تيم ملي رو دوست دارم نخ سوزن علي دايي!

__________________________________________

يك روز در يخچال يه ترك كنده ميشه جاش پرده ميزاره !

__________________________________________

به تركه مي گن چرا سي دي هات اينقدر خش خشيه مي گه آخه زير مهماش خط كشيدم.

__________________________________________

تركه مي خواسته زير بارون خيس نشه ، هي جاخالي مي داده .

__________________________________________

پياز و سير با هم دعوا مي كنن ، سير به پياز مي گه: حيف كه سيرم و الا مي خوردمت.

__________________________________________

يكي ميره پيش خدا ميگه : خدايا چرا زنها اينقدر زيبا هستند ؟ خدا ميگه : تا شما مردها اونها رو دوست داشته باشيد ، بعد ميپرسه پس چرا اينقدر احمقند ؟ خدا ميگه : آخه اونها هم بايد شما مردها رو دوست داشته باشن ديگه!

__________________________________________

تركه بادكنك فروشي باز ميكنه بالاي مغازه اش ميزنه بادكنك اعلا به شرط چاقو

__________________________________________

تركه ميره استخر ، آهنگ تايتانيك ميذارن غرق ميشه

__________________________________________

يه كبوتره مست ميكنه بجاي نامه ايميل ميده

__________________________________________

يه تركه داشته پرتقال پوست ميكنده با خودش ميگفته خدا كنه داخلش موز باشه

__________________________________________

يه روز تركه ، البرادعي رييس سازمان آژانس اتمي رو ميبينه ميگه آقا ببخشيد شما دكتريد يارو ميگه آره . تركه مي گه شما اگه دكتريد چرا تو آژانس كار ميكنيد!

__________________________________________

به تركه مي گن يه تصوير رمانتيك بكش يه بربري سوخته مي كشه از وسطش يه تير رد شده .

__________________________________________

مرغه اكس ميزنه ، ميگه قدس قدس قدس ...

__________________________________________

يه روز يه قورباغه قرص اكس ميخوره ، كرال پشت ميره .

__________________________________________

كرم ابريشم قرص اكس مي خوره پليور مي دوزه !

__________________________________________

يه روز متخصصها سه نفر رو ميگرن تا روشون تحقيق كنند . يه آمريكايي يه ژاپني و يك ترك . مغز آمريكايي رو شكافتند ، توش يه مشت خازن و آي سي بود . يه خورده متعجب شدن . بعد مغز ژاپني رو باز كردند . ديدن كه كلا يه دونه آي سي توشه . همه متحير شدند و تشويق ميكردن . بعد نوبت به تركه رسيد . مغز تركه رو شكافتند . با كمال تعجب ديدند كه يه رشته سيم از اين ور به اون ور كشيده شده . همه كف كردند و حسابي متعجب بودن كه عجب سيستمي . همه چيز توي اين يه رشته سيم خلاصه شده . بعد گفتند كه بياييد اين سيمو ببريم ببينيم چه خبره . يكيشون يه سيم چين برداشت . سيم رو بااحتياط قطع كرد ، گوشهاي تركه افتاد ...

__________________________________________

تركه رو داشتن ميبردن اتاق عمل بهش ميگن همراه داري ؟ ميگه : آره خاموشش كردم .

__________________________________________

يه روز يه تركه به دوستشش ميگه : ما كه تلفن نداريم ولي رفتي خونه بهم يه زنگ بزن ؟!

__________________________________________

يه روز مردم مي بينند عزرائيل ماكسيما سوار شده از اعرائيل مي پرسند تو ديگه چرا ماكسيما سوار شدي عزرائيل مي گه يه پروژه عظيم تو بم داشتم .

__________________________________________

يه روز غضنفر يه پرتغال رو هي مي زده به ديوار مي گن چرا اينطوري مي كني ميگه مي خوام خوني شه .

__________________________________________

به يه مرده ميگن فرق ژيان با ماشين هاي ديگر چيست ؟ ميگه : ژيان هم آدم رو مي بره هم آبروي آدم رو...

__________________________________________

يه روز دو تا پيغمبر داشتن ميرفتن يه صد تومني پيدا مي‌كنن كه سرش دعوا ميشه. خلاصه بعد از كلي جنگ و دعوا به توافق ميرسن كه تاس بندازن هركي بيشتر آورد صد تومنيه مال اون بشه. اولي تاسو ميندازه شيش مياره و دومي هم ميندازه هفت مياره! اوليه عصباني ميشه ميگه خاك تو سرت براي صد تومن معجزه كردي؟!

__________________________________________

يه روز به يه تركه ميگن نامزدي رو به چي تشبيه ميكني؟ ميگه نامزدي مثل اين مي‌مونه كه بابات برات يه دوچرخه بخره ولي نزاره بهش دست بزني!
يه روز از يه تركه كه مسئول فانوس دريايي بود و اخراجش كرده بودنند مي پرسن چرا بيرونت كردن؟

ميگه اخه شبها كه مي خوام بخوابم عادت دارم همه برقا رو خاموش كنم!!!!
به تركه مي گن بچه كجائي ؟ ميگه : بچه تهرون . . .

مي گن : كجاي تهرون . . . مي گه : كيلومتر 700 ، جاده تهران - اردبيل

تركه رو داشتن ميبردن اتاق عمل، ازش ميپرسن: همراه داري؟ ميگه: آره، خاموشش كردم!!!

تركه به رحمت خدا يك دونه موهم تو كلش نبوده. يك روز ميره سلموني، ملت همه پوزخند ميزنن، ميگه: چيه؟ اومدم آب بخورم!!!

پنجاه راه براي بازي كردن با اعصاب ديگران

روزهاي تعطيل مثل بقيه روزها ساعتتون رو كوك كنين تا همه از خواب بپرن! ?اين روش براي افرادي كه غير از ساديسم ، رگه هايي از مازوخيسم هم دارن پيشنهاد ميشه

سر چهارراه وقتي چراغ سبز شد دستتون رو روي بوق بذارين تا جلويي ها زود تر راه بيفتند

وقتي ميخواين برين دست به آب با صداي بلند به اطلاع همه برسونين

وقتي از كسي آدرسي رو مي پرسين بلافاصله بعد از جواب دادنش جلوي چشمش از يه نفر ديگه بپرسين

كرايه تاكسي رو بعد از پياده شدن و گشتن تمام جيبهاتون به صورت اسكناس هزاري پرداخت كنيد

همسرتون رو با اسم همسر قبليتون صدا بزنين

جدول نيمه تموم دوستتون رو حل كنين

روي اتوبان و جاده روي لاين منتهي اليه سمت چپ با سرعت پنجاه كيلومتر در ساعت حركت كنين

وقتي عده زيادي مشغول تماشاي تلويزيون هستند مرتب كانال رو عوض كنين

از بستني فروشي بخواين كه اسم پنجاه و چهار نوع بستني رو براتون بگه

در يك جمع سوپ يا چايي رو با هورت كشيدن نوش جان كنين

به كسي كه دندون مصنوعي داره بلال تعارف كنين

وقتي از آسانسور پياده ميشين دكمه هاي تمام طبقات رو بزنين و محل رو ترك كنين

وقتي با بچه ها بازي فكري مي كنين سعي كنين از اونها ببرين

موقع ناهارتوي يك جمع جزئيات تهوع وگلاب به روتون استفراغي كه چند روز پيش داشتين رو با آب و تاب تعريف كنين

ايده هاي ديگران رو به اسم خودتون به كار ببرين

بوتيك چي رو وادار كنيد شونصد رنگ و نوع مختلف پيراهنهاشو باز كنه و نشونتون بده و بعد بگين هيچ كدوم جالب نيست و سريع خارج بشين

شمع هاي كيك تولد ديگران رو فوت كنين

اگر سر دوستتون طاسه مرتب از آرايشگرتون تعريف كنين

وقتي كسي لباس تازه مي خره بهش بگين خيلي گرون خريده و سرش كلاه رفته

صابون رو هميشه كف وان حموم جا بذارين

روي ماشينتون بوقهاي شيپوري نصب كنين

وقتي دوستتون رو بعد ازيه مدت طولاني مي بينين بگين چقدر پير شده

وقتي كسي در جمعي جوك تعريف مي كنه بلافاصله بگين خيلي قديمي بود

چاقي و شكم بزرگ دوستتون رو مرتب بهش يادآوري كنين

بادكنك بچه ها رو بتركونين

مرتب اشتباه لغوي و گرامري ديگران هنگام صحبت رو گوشزد كنين و بهش بخندين

وقتي دوستتون موهاي سرش رو كوتاه ميكنه بهش بگين موي بلند بيشتر بهش مي ياد

بچه جيغ جيغوي خودتون رو به سينما ببرين

كليد آپارتمان طبقه سيزدهم تون رو توي ماشين جا بذارين و وقتي به در آپارتمان رسيدين يادتون بياد! ?اين راه هم جنبه هايي از مازوخيسم در بر داره

ايميل هاي فورواردي دوستتون رو هميشه براي خودش فوروارد كنين

توي كنسرتهاي موسيقي بزرگ و هنري ، بي موقع دست بزنين

هر جايي كه مي تونين ، آدامس جويده شده تون رو جا بذارين! ?توي دستكش دوستتون بهتره

حبه قند نيمه جويده و خيستون رو دوباره توي قنددون بذارين

نصف شبها با صداي بلند توي خواب حرف بزنين

دوستتون كه پاش توي گچه رو به فوتبال بازي كردن دعوت كنين

عكسهاي عروسي دوستتون رو با دستهاي چرب تماشا كنين

پيچهاي كوك گيتار دوستتون رو كه ? دقيقه ديگه اجراي برنامه داره حداقل ??? درجه در جهات مختلف بچرخونين

با يه پيتزا فروشي تماس بگيرين و شماره تلفن پيتزا فروشي روبروييش كه اونطرف خيابونه رو بپرسين

شيشه هاي سس گوجه فرنگي و هات سس فلفل رو عوض كنين

موقع عكس رسمي انداختن براي هر كس جلوتونه شاخ بذارين

توي ظرفهاي آجيل براي مهموناتون فقط پسته ها و فندقهاي دهان بسته بذارين

شونصد بار به دستگاه پيغام گير تلفن دوستتون زنگ بزنين و داستان خاله سوسكه رو تعريف كنين

توي روزهاي باروني با ماشينتون با سرعت از وسط آبهاي جمع شده رد بشين

توي جاي كارت دستگاههاي عابر بانك چوب كبريت فرو كنين

جاي برچسبهاي قرمز و آبي شيرهاي آب توالت هتل ها رو عوض كنين

يكي از پايه هاي صندلي معلم يا استادتون رو لق كنين

توي مهموني ها مرتب از بچه چهار ساله تون بخواين كه هر چي شعر بلده بخونه

چراغ توالتي كه مشتري داره و كليد چراغش بيرونه رو خاموش كنين

ورقهاي جزوه ء ??? صفحه اي دوستتون كه ازش گرفتين زيراكس كنين رو قاطي پاتي بذارين ، يه بر هم بزنين ، بعد بهش پس بدين
Back to top
arash
مدير بخش سي
مدير بخش سي


Joined: 27 Nov 2004
Posts: 1232
Location: www.parsx.com

PostPosted: Sun Apr 03, 2005 8:58 pm    Post subject: Reply with quote

چرا با جوراب خوابيدي؟ آخه اينطوري راحت‌تر مي‌خوابم! واسه چي؟ واسه اينكه ديشب با كفش خوابيدم، خوابم نبرد!

*******************

رئيس: خجالت نمي‌كشي تو اداره داري جدول حل مي‌كني؟ كارمند: چكار كنيم قربان، اين سروصداي ماشينها كه نمي‌ذاره آدم بخوابه!

*******************

مردي در خانه‌اي مي‌رود و از پسر صاحبخانه طلب آب مي‌كند. پسر كاسه‌اي پر از آب آورده، به دست مرد مي‌دهد. ناگهان كاسه از دست مرد مي‌افتد و مي‌شكند. مرد خجل و شرمنده شروع به عذرخواهي مي‌كند. پسرك هم براي اينكه دل او را به دست آورد مي‌گويد: عيب نداره، به بابام مي‌گم يه كاسه ديگه واسه سگمون بخره!

*******************

موشه وارد داروخانه شد و گفت: آقا مرگ من داريد؟

*******************

تركه خبر داغ مي‌شنود، گوشش مي‌سوزد!

*******************

آرنولد ميره آبادان، همون شب اول آبادانيه تو خيابون بهش گير ميده كه: ولك تورو جون بوات.. تو رو جون ننت، فردا ما رو تو خيابون ديدي بهم سلام كن! خلاصه اونقدر التماس ميكنه، تا آخر آرنولد قبول ميكنه. فرداش آبادانيه داشته با دو سه تا از رفيقاش تو خيابون ‌چرخ ميزده، يهو ارنولد مياد ميگه: سلام عبود! آبادانيه ميگه: اَاه‌ه‌ ... باز اين سيريش اومد!
Back to top
vahid
بي تو هرگز


Joined: 26 Nov 2004
Posts: 3067
Location: Tehran

PostPosted: Wed Apr 13, 2005 12:52 pm    Post subject: Reply with quote

امام جمعه اردبيل :
مربع زندگي سه ضلع دارد . ايمان و تقوا .
Back to top
arash
مدير بخش سي
مدير بخش سي


Joined: 27 Nov 2004
Posts: 1232
Location: www.parsx.com

PostPosted: Thu Apr 14, 2005 9:37 pm    Post subject: Reply with quote

ديوانگي

اولي:"اگر ار طبل زدن دست نداري ديوانه مي شوم!"

دومي:"ديگر دير شده چون سه ساعتي است كه طبل نمي زنم

مسافر به مدير هتل:"اقا اتاق من پر از مگس است"!

مدير هتل:"نگران نباشيد يك ساعت ديگر وقت ناهار است همه ي ان ها به رستوران هتل مي ايند"

اولي:آقا جلوي بچه تو بگير،ديروز يه سنگ به طرف من پرتاب كرد

دومي:سنگه به شما خورد؟

اولي:نه… از بغل گوشم رد شد

دومي:پس اون پسر من نبوده،آخه نشونه گيري پسر من خيلي خوبه!
-------------
اینم شبیه امیره :
اولي:ده تومن داري به من قرض بدي؟

دومي:نه من فقط پنج تومن دارم

اولي:پس پنج تومنش باشه طلب من!
-----------
تركه ميره چتر بخره فروشنده يه چتر سوراخ بهش ميده

تركه شاكي ميشه ميگه بابا اين كه سوراخه

فروشنده ميگه عيب نداره اين طوري بهتر ميتوني ببيني كه بارون بند اومده يا نه!
--------
گدا:آقا تو رو خدا به من هزار تومن بدين برم ناهار بخورم

يارو:پول نميدم، ولي بيا بريم برات يه پرس غذا بگيرم

گدا:نه نخواستم،امروز واسه هزار تومن تا حالا شيش بار ناهار خوردم!
------------
معلم تاريخ:آهاي… تو كه با اون قد بلندت ته كلاس وايسادي و بر و بر منو نگاه ميكني بگو ببينم اسكندر مقدوني كي بود؟

طرف:نميدونم

معلم تاريخ:كي ناصرالدين شاهو كشت؟

طرف:نميدونم

معلم تاريخ:پس تو با اين وضعت چطوري ميخواي امتحان تاريخ بدي؟

طرف:من كه نميخوام امتحان بدم من اومدم بخاري كلاسو تعمير كنم!
------
اولي:تا حالا به هيچ كودوم از آرزوهاي دوران كودكيت رسيدي؟

دومي:آره وقتي بچه بودم و مامانم موهامو شونه ميكرد آرزو داشتم كچل بشم!
-------
آن زماني كه مادر حضرت موسي او را در آب رود نيل(درياي نيل) رها كرد.حضرت موسي به اطراف نگاه كرد ديد سمت راست دريا سمت چپ دريا پشت سر دريا

روبه رو دريا ناگهان دست ها را بر هم زد وگفت:دريا، دريا ،دريا ،عشق ما دريا...
------
تركه شب خواب ميبينه يه نون بربري بزرگ خورده صبح پا ميشه ميبينه پتوش نيست!!!
-----
دو تا آفريقايي با يه تركه وسط بيايون بودن در هين حال و هوا بودن كه يدفعه آفريقايي يه چراغ جادو پيدا مي كنه .....

بعد قوله مي ياد بيرون و به آفرقايي ميگه يه آرزو كن :

آفريقايي ميگه : منو سفيد كن آقا تا اينو ميگه تركه ميزنه زير خنده آفرقايي ميگه چيه براي چي ميخندي .....

تركه گفت همينجوري

بعد قوله به آفريقايي دوميه گفت تو چي مي خواي

آفرقايي گفت : منم سفيد كن

دوباره تركه ميزنه زير خنده

آفريقايي گفت براي چي ميخندي .....

تركه باز گفت همينجوري

نوبت تركه ميشه ازش مي پرسه تو چي مي خواي

تركه ميگه : اين دوتا رو سياه كن
------
سه تا مورچه بودند ..

دوتا از مورچه ها ميرن با هم حموم بعد مورچه سومي مونده بود بيرون

اين دوتا مورچه هرچند لحظه يه بار جيغ ميزدن

مي دونيد براي چي ؟؟؟

باي اينكه مورچه سومي لامپو تند تند خاموش ميكرد .
--------
*مرد: بازهم كه پارچه خريدي؟ زن: مي‏خوام برات دستمال بدوزم. مرد: اين كه چهار متر پارچه است؟ زن با بقيه‏اش هم براي خودم يه پيرهن مي‏دوزم
-------
*لره داشته پشت بوم خونش رو آسفالت ميكرده،‌ آسفالت زياد مياره،‌ سرعت گير ميذاره!
--------
*تركه مي‌رسه، مي‌خورنش
----------
Back to top
Amir
مدير مباحث عمومي سايت


Joined: 30 Nov 2004
Posts: 1088
Location: Age Hammam Nabasham To Lebasamam

PostPosted: Thu Apr 14, 2005 9:47 pm    Post subject: Reply with quote

جک به سبک داش آرش:

یک روز یک آقا مورچه، می‌رود سر کوچه‌شان نان بخرد، ولی متاسفانه آقای نانوا می‌فرماید که نان سنگگ تمام شده است. لطفا نان بربری ببر. آقا مورچه ناراحت می‌شود و می‌رود سر به کوه و بیابان می‌زند.
Back to top
arash
مدير بخش سي
مدير بخش سي


Joined: 27 Nov 2004
Posts: 1232
Location: www.parsx.com

PostPosted: Wed Jul 06, 2005 6:16 am    Post subject: Reply with quote

يه كنكور آزمايشي...
1.هنرپيشه معروف سينما: محمدرضا......
الف:گلزار
ب:علف زار
ج:دشت
د:گندمزار
2.هنرپيشه اسبق زير آسمان شهر: رضا......
الف:ماكسيما
ب:فولكس
ج:خاور10تن
د:ژيان
3.بازيگر نقش اول سريال سفر سبز:
الف:پارسا پيروزفر
ب:فارسا فيروزفر
ج:پارسا پيروزپر
د:پارسا فيوز پر
4.اسم آخرين كاست عرشيا:
الف:ديوونه
ب:خل و چل
ج:عجوج مجوج
د:منگل
5.سبك خوانندگي خشايار اعتمادي:
الف:پاپ
ب:اسقف
ج:راهبه
د:آبگوشتي
6.نام يك تيم انگليسي:
الف:ميدلز برو
ب:ميدلز بيا
ج:ميدلز بودي حالا
د:ميدلز برو گمشو
7.دروازه بان معروف انگليسي:
الف:ديويد سيمن
ب:ديويد سيگرم
ج:سيمثقال
د:ديويد سيتن
8.در بيت زير چه صنعتي بكار رفته:
((بيوفايي،بيوفايي،دل من از غصه داغون شده))
الف:ايهام
ب:صنعت نفت
ج:پتروشيمي
د:شموشك نوشهر
9.يكي از وسايل اصلي در ساختمان عينيك و ديگر وسايل اپتيكي:
الف:عدسي
ب:لوبيا با پياز
ج:كاچي
د:فرني
10.دانشمندي كه بين بار الكتريكي و جرم الكترون ها و سرعت آنها رابطه اي نوشت:
الف:تامسون
ب:بم
ج:واشنگتن
د:قوچان
11.نام ديگر اسيد فرميك:
الف:جوهر مورچه
ب:سلام مورچه
ج:جوهر سرندي پيتي
د:مگمگ و دوستان
12.گازي كه در قديم در يخچالها بكار مي رفت:
الف:فرئون
ب:ابرهه
ج:نمرود
د:فتحعليشاه
13.عناصر رديف آخر جدول تناوبي را گازهاي...... ناميده اند:
الف:نجيب
ب:بي بخار
ج:قزبيط يا قضبيط(و قس)
د:گلابي

يه عربه تو اتوبوس به دنيا ميايد اسمش را ميگذارند عبد الواحد!!

يه روز دو تا خرما با هم ازدواج مي كنند مه عسل ميرن ختم

يك مرد چاغ توخيابون راه مي رفته فقط به شكمش نگاه مي كرده بهش مي گن چرا به شكمت نگاه مي كني ميگه دكتر گفته مراقب شكمم باشم

يكي خانمش سبزه بوده ، روز 13 به در از ماشين ميندازدش بيرون

خري با جوجه اي دعوا كرد
وباهم قهر كردندو خر كاغذي به درخانه جوجه چسباند كه:
جوجه خر است ××××××

به ترکه ميگن:جنگل يعني چي؟ميگه يعني:درخت,درخت,درخت.....
گر يه سيب گاز زدي و يك كرم در آن ديدي ناراحت نشو .اگر يه سيب گاز زدي و يه كِرم نصفه ديدي ناراحت بشو......

به گوسفنده ميگن به چه سبكي ( گلاب به روتون ) دستشويي مي كني ؟؟
ميگه : به سبك گروه آريان .... دونه دونه دونه دونه ..... دونه دونه.

يه روز دوتا گربه بودن يكي اينور خيابون يكي اونور خيابون .
گربه اوليه به دومي مي گفت : بياووو
گربه دومي مي گفت : نمياووو
باز دوباره گربه اوليه به دوميه مي گفت : بياووو
گربه دومي كه اونر خيابون بود مي گفت : نمياوو
گربه اوليه گفت : چرا نمياووو
گربه دومي گفت : آخه ماشين مياووو

غضنفر ماشينش تو برف گير ميكنه. زنجير نداشته سينه ميزنه !!

ديوانه اولي:من شاه عباس كبيرم.!
ديوانه دومي:من هم نادر شاه افشارم!
ديوانه اولي:معلوم است كه تاريخ بلد نيستي.
ما دو نفر كه معاصر نبوديم ...

از هر شهري 1 نفر ميان براي مسابقه كه ببينن كي صداش بيشتر شبيه داريوش هست و خود داريوش هم شركت ميكنه آخر ميشه

به داونه ميگن: با بيد جمله بساز. ميگه: در خانه ما يك بيد بيد! ميگن: اون بيد نيست، بوده. ميگه: آهان باشه، در خانه ما يك بود بيد!!!
يه روز يه بچه اي اشتباهي به جاي اب بنزين مي خوره. بعد هي ميدويده دور حياتشون و مي گفت اي دلم اي دلم. مامانش نگران مي شه و زنگ ميزنه به يه دكتري و ميگه بياد ببينه اين چش شده. دكتر مياد و مي بيندش و ميگه خانم نگران نباشيد بزاريد بدو تا بنزينش تموم شه.

به غضنفر ميگن ميدوني چرا زنبورها گل ميخورن ؟
ميگه خوب معلومه ، لابد دروازه بانشون خوب نيست

به غضنفر ميگن :ميدوني به نفت ميگن طلاي سياه
غضنفر فرداش يه 20 ليتري ميندازه گردنش!
يه صندلي بوده كه هركس روش ميشسته و دروغ ميگفته بادكنك بالاي سرش ميتركيده اصي ميشينه ميگه مافكر ميكنيم آدماي ولخرجي هستيم بادكنك ميتركه حسن آقا ميشينه ميگه ما فكر ميكنيم كه آدماي با غيرتي هستيم بادكنك ميتركه غضنفر ميشينه ميگه ما فكر ميكنيم... بادكنك ميتركه!!!!

اولي: چرا تو همش روزهاي آفتابي چتر همراه خودت مي آوري ؟
دومي : آخه روزهاي باراني بابام چتر را با خودش مي بره

يه روز غضنفر ميره قهوه خونه 2 تا چايي ميخوره 5 تا 10 تا 15 تا. قهوه خونه چيه شاكي ميشه ميگه : بابا خسته نشدي اين همه چايي خوردي؟
غضنفر ميگه : راست ميگي واللا قربونت يه چايي بيار بخوريم خستگيمون در بره

به غضنفرتوپ فوتبال نشون دادن ، گفتن اين چيه؟ گفت: صفحه شطرنج گرد

از غضنفر پرسيدند خورشيد مهم تر است يا ماه ؟
جواب داد: ماه مهم تر است چون خورشيد در روز روشن بيرون مي ياد و فايده اي ندارد ولي ماه در شب تاريك بيرون مي ياد وهوا را روشن مي كند
Back to top
Display posts from previous:   
Post new topic   Reply to topic    ParsX.com Forum Index -> اخبار و مباحث عمومي All times are GMT + 3.5 Hours
Goto page Previous  1, 2, 3, 4
Page 4 of 4

 
Jump to:  
You cannot post new topics in this forum
You cannot reply to topics in this forum
You cannot edit your posts in this forum
You cannot delete your posts in this forum
You cannot vote in polls in this forum