ParsX.com

Amir

شرلوك هولمز كارآگاه معروف و معاونش واتسون رفته بودند صحرانوردي و شب هم چادري زدند و زير آن خوابيدند. نيمههاي شب هلمز بيدار شد و آسمان را نگريست. بعد واتسون را بيدار كرد و گفت: نگاهي به آن بالا بينداز و به من بگو چه ميبيني؟
واتسون گفت: ميليونها ستاره ميبينم . هلمز گفت: چه نتيجه ميگيري؟ واتسون گفت: از لحاظ روحاني نتيجه ميگيرم كه خداوند بزرگ است و ما چقدر در اين دنيا حقيريم. از لحاظ ستارهشناسي نتيجه ميگيريم كه زهره در برج مشتري است، پس بايد اوايل تابستان باشد. از لحاظ فيزيكي، نتيجه ميگيريم كه مريخ در محاذات قطب است، پس ساعت بايد حدود سه نيمه شب باشد.
شرلوك هولمز قدري فكر كرد و گفت: واتسون تو احمقي بيش نيستي. نتيجه اول و مهمي كه بايد بگيري اينست كه : چادر ما را دزديده و برده اند ... !

Iman · Posted: Mon Aug 22, 2005 7:34 pm Post subject:

جالب بيد

arash · Posted: Mon Aug 22, 2005 10:00 pm Post subject:

اولا باحال بود
ثانیا تاز فهمیدیم اقای هولمزم خوله چون همون اول باید داد می زد ای دزد نه اینکه بعد یک ساعت چرت پرت تازه کلی فکر کنه بگه واتسون تو خولی همین برو بگیر بخواب

vahid · Posted: Tue Aug 23, 2005 2:47 pm Post subject:

اين دو نفر زير چادر چه ميكردند ؟ به نظر من مورد داره Laughing

mehdigolzar · Posted: Tue Aug 23, 2005 2:57 pm Post subject:

فکر کنم داشتن............
................... انجام میدادن.

vahid · Posted: Tue Aug 23, 2005 3:02 pm Post subject:

بلي 100% داشتن روي پروژه تحقيقاتي خيلي مهم كار ميكردند .
اقاي Amir كه اين پست رو زدي . من دقيقا اين نوشته رو توي يكي از روزنوشتهاي يكي از وبلاگها ديده ام . خواهش ميكنم ذكر منبع بكنيد ...
يادم نيست فكر كنم azemat.com بوده ؟ Laughing

Amir · Posted: Tue Aug 23, 2005 3:49 pm Post subject:

Iman · Posted: Tue Aug 23, 2005 9:32 pm Post subject:

اي بابا...آره آقا وحيد...؟

mehdigolzar · Posted: Wed Aug 24, 2005 3:35 pm Post subject:

بوده که بوده ....... خواسته
اصلا من بالا خواه وحیدم.

vahid · Posted: Wed Aug 24, 2005 3:45 pm Post subject:

نكته اينجاست كه اول شرلوك آسمان رو ميبينيه ...
و بعد همكارش واتسون . چه نتيجه اي ميگيريد ؟!
من اونجا بودم . ولي مهم اينجاست كه اون شب كي پيش خواهر مقتول بوده ؟

Amir · Posted: Wed Aug 24, 2005 4:25 pm Post subject:

mehdigolzar · Posted: Wed Aug 24, 2005 7:25 pm Post subject:

پیش خواهر شرلوک خوابیده بوده
بزار راحت باشه بابا ....

Iman · Posted: Wed Aug 24, 2005 11:07 pm Post subject:

بابا خوابيده بوده اما فاصله قانوني كه يك شتر باشه رو رعايت كرده.. Laughing

vahid · Posted: Thu Aug 25, 2005 1:51 pm Post subject:

من خواب بودم .
دقيقا يادم نيست .
باور كنيد . من فقط خواب بودم .
احساس كردم خواب ميبينيم ! فقط همين ... Laughing

من بيگناهم .

mehdigolzar · Posted: Thu Aug 25, 2005 6:09 pm Post subject:

نکته: حداکثر فاصله در این جور مواقع 1 میلیمتر می باشد.نه بیشتر