Posted: Sun Jul 10, 2005 5:56 pm Post subject: این مرگ، مرگ تو نیست
این پای را بگو از ارتعاش بایستد، این دست را بگو كه دست بدارد از این لرزش مدام، این قلب را بگو كه نلرزد، این بغض را بگو كه نشكند و اشك از ناودان چشم نریزد.
این دل را بگو كه فاطمه هست، نمرده است.
ای جلوه خدا! ای یادگار رسول! زیستن بیتو چه سخت است.
ماندن، بیتو چه دشوار.
این مرگ، مرگ تو نیست. مرگ عالم است. حیات بی تو، حیات نیست.
این مرگ، نقطه ختمی است بركتاب جهان.
زمین با چه دلی تو را در خویش می گیرد و متلاشی نمیشود؟
آسمان با چه چشمی به رفتن تو می نگرد كه از هم نمی پاشد و فرو نمیریزد؟
خدا اگر نبود من چه می كردم با این مصیبت عظمی؟
"انا لله و انا الیه راجعون"
فاطمه جان! عزیز خدا! دردانه رسول! چه بزرگ است فتنه های جهان و چه عظیم است ابتلاهای خدای منان.
پس از ارتحال پیامبر، خدا می داند كه دل من، تنها گرم تو بود.
در آن وانفسای بعد از وفات نبی كه همه مرتد شدند جز چند تن، چشمه زلال اسلام محض از خانه تو میجوشید.
...
هیهات. هیهات. اگر رود خروشان اسلام در مسیر اصلی خویش، یعنی جرگه رضای تو و نه شوره زار غضب خداوند جریان می یافت، مدت اقامت تو در دنیای پس از رسول، اینسان قلیل و ناچیز نمی گشت. آنچه تو، همسر جوان مرا شكست، شكست نور بود پس از وفات پیامبر و آنچه تو، مادر مهربان كودكان مرا به بستر ارتحال كشانید خون دل بود.
اهل زمین و آسمان گواهند كه تو پس از پیامبر، هیچ نخوردی جز خون دل.
زهرای من! این تازه ابتدای مصیبت ماست.
You cannot post new topics in this forum You cannot reply to topics in this forum You cannot edit your posts in this forum You cannot delete your posts in this forum You cannot vote in polls in this forum