View previous topic :: View next topic |
Author |
Message |
vahid بي تو هرگز
Joined: 26 Nov 2004 Posts: 3067 Location: Tehran
|
Posted: Mon Dec 13, 2004 8:01 pm Post subject: Unit 9 The Central Processing Unit |
|
|
| The Central Processing Unit |
واحد پردازش مركزي
| [1]It is common practice in computer science for the words ‘computer’ and ‘processor’ to be used interchangeably . |
آن هست متعارف تمرين در كامپيوتر علم براي كلمه كامپيوتر و پردازشگر براي استفاده شدن قابل تعويض .
در علوم كامپيوتربراي كلمات كامپيوتر و پردازشگرآن يك رويه متعارف است كه به جاي يكديگر استفاده شوند .
| More precisely , ‘computer’ refers to the central processing unit (CPU) together with an internal memory |
بيشتر دقت كامپيوتر مراجعه ميكند به مركزي پردازش واحد CPU با هم با يك داخلي حافظه .
باصراحت بيشتر كامپيوتر به واحد پردازش مركزي با يك حافظه داخلي مراجعه ميكند .
| The internal memory or main storage , control and processing components make up the heart of the computer system . |
داخلي حافظه يا اصلي حافظه كنترل و پردازش اجزاي درست كردن قلب كامپيوتر سيستم .
حافظه اصلي يا حافظه اصلي و اجزاي كنترل و پردازش قلب سيستم كامپيوتري را درست ميكنند .
| Manufacturers design the CPU to control and carry out basic instructions for theirs particular computer . |
تولید کنندگان طراحی میکنند CPU براي كنترل و اجراي اصلي دستورالعملهاي براي انها مشخص كامپيوتر
سازندگان CPU را براي كنترل و اجراي دستورالعملهاي اصلي براي كامپيوتر هاي مورد نظرشان طراحي ميكنند .
| [2] The CPU coordinates all the activities of the various components of the computer . |
CPU هماهنگ ميكند تمام فعاليتهاي يك مختلف اجزاي از كامپيوتر
CPU تمام فعاليتهاي اجزاي مختلف كامپيوتر را هماهنگ ميكند
| It determines which operations should be carried out and in what order . |
معین کردن کدام عملیات باید اجراشود و کدام منظور
ان مشخص ميكند كه چه عملياتي به چه ترتيبي بايد اجرا شود .
| The CPU can also retrieve information from memory and can store the results of manipulations back into the memory unit for later reference . |
CPU ميتوان همچنين اطلاعات را از حافظه و ميتواند ذخيره نتايج دستكاري برگشت به داخل حافظه واحد براي ديرتر منابع .
CPU همچنين ميتواند . اطلاعات را اط حافظه بازيابي كند و ميتواند نتايج دستكاري داده هارا به واحد حافظه براي مراجعات بعدي ذخيره كند .
| [3] In digital computers the CPU can be divided into two functional units called the control unit (CU) and the arithmetic-logical unit (ALU) . |
در ديجيتال كامپيوترها CPU ميتواند تقسيم شود به دو كاركردي واحدها صدا زده ميشود كمنترل واحد و واحد محاسبه و منطق
در كامپيوترهاي ديجيتال CPU ميتواند به دو بخش كاركردي كه به واحد كنترل و واحد محاسبه و منطق ناميده شود تقسيم ميشود .
| These two units are made up of electronic circuits with millions of switches that can be in one of two states , either on or off . |
این دو واحدها هستند درست شده از الکترونیک مدارات با میلیونها سوئیچ که میتواند به درون یک از دو حالات یا خاموش یا روشن .
این دو واحد از مدارات الکترونیکی با میلیونها سوئیچ که میتواند دریکی از دوحالت خاموش یا روشن باشد تشکیل شده است
| [4] The function of the control unit within the central processor is to transmit coordinating control signals and commands . |
عملکرد از کنترل واحد با مرکزی پردازشگر مركزي هست براي انتقال دادن هماهنگ كردن كنترل سيگنالها و دستورات .
وظيبه واحد كنترل بهمراه پردازشگر مركزي انتقال و هماهنگ كردن سيگنالهاي كنترلي و دستورات است .
| The control unit is that portion of the computer that directs the sequence or step-by-step operations of the system , selects instructions and data from memory , interprets the program instructions , and controls the flow between main storage and the arithmetic-logical unit . |
واحد كنترل هست ان بخش از كامپيوتر كه راهنمايي ميكند توالي يا مرحله به مرحله عمليات از يك سيستم انتخال ميكند دستورالعملها و داده از حافظه تفسير ميكند برنامه دستورالعملها و كنترل ميكند جريان بين اصلي حافظه و واحد محاسبه ومنطق .
واحد كنترل ان بخش از حافظه است كه توالي يا عمليات گام به گام يك سيستم را هدايت ميكند و دستورالعملها و داده ها را از حافظه انتخاب ميكند و دستورالعملهاي برنامه را تفسير ميكند و جريان بين حافظه اصلي و واحد محاسبه و منطق را كنترل ميكند .
| [5] The arithmetic-logical unit , on the other hand , is that portion of the computer in which the actual arithmetic operations , namely , addition , subtraction , multiplication , division ,and exponentiation , called for in the instructions are performed . |
واحد محاسبه و منطق از طرف ديگر هست ان بخش از يك كامپيوتر در ان حقيقي محاسبه عمليات براي مثال جمع . تفريق و ضرب و تقسيم و بتوان رسياند صدا زده ميشود براي ان دستورالعملها هستند اجرا .
از طرف ديگر واحد محاسبه و منطق بخشي از كامپيوتر است كه عمليات رياضي حقيقي بعنوان مثال جمع تفريق و ضرب و تقسيم و بتوان رساندن كه در دستورالعملها صدا زده شده اند را اجرا ميكند .
| It also performs some kinds of logical operations such as comparing or selecting information . |
ان همچنين اجرا ميكند بعضي از انواع منطقي عمليات مانند مقايسه و انتخاب اطلاعات .
ان همجنين بعضي از انواع عمليات منطقي مانند مقايسه و انتخاب اطلاعات را نيز اجرا ميكند .
| All the operations of the ALU are under the direction of the control unit . |
تمام عملیات ALU هستند زير راهنمايي واحد كنترل .
تمام عمليات ALU زير اداره واحد كنترل هستند .
| [6] Programs and the data on which the control unit and the ALU operate must be in internal memory in order to be processed . |
برنامه ها و داده روي كه كنترل واحد و ALU عملكردن بايد در داخلي حافظه بمنظور پردازش شدن .
برنامه ها و داده ها يي كه واحد كنترل و ALU بايد روي انها عمليات انجام دهند بايد در حافظه اصلي باشد تا پردازش شود.
| Thus , if located on secondary memory devices such as disks or tapes , programs and data are first loaded into internal memory . |
بنابراین اگر قرار گرفته اند روی ثانولیه حافظه وسایل مانند دیسکها و نوارها برنامه ها و داده هستند اولین بارشدن داخل اصلی حافظه .
بنابراین اگر روی حافظه های ثانویه مانند دیسکها و نوارها قرار گرفته اند برنامه ها و داده ها باید ابتدا در حافظه داحلی بارگذاری شوند .
| [7] Main storage and the CPU are connected to a console , where manual control operations can be performed by an operator . |
اصلی حافظه و CPU متصل شده اند به يك كنسول انجا دستي كنترل عمليات ميتواند اجرا شود توسط يك متصدي .
حافظه اصلي و CPU به يك كنسول متصل شده اند انجايي كه كنترل عمليات ميتواند بصورت دستي توسط يك متصدي انجام شود .
| The console is an important , but special purpose , piece of equipment . |
كنسول هست يك مهم اما مشخص منظور قطعه از تجهيزات .
كنسل يك قطعه تجهيزاتي مهم است اما براي منظوري خاص است .
| It is used mainly when the computer is being started up , or during maintenance and repair . |
ان استفاده ميشود اساسا وقتيكه كامپيوتز هست استفاده ميشود راه اندازي در زمان نكهداري و تعمير .
اساسا وقتي كه كامپيوتر شروع ميشود و يا در زمان نگهداري و تعمير استفاده ميشود .
| Many mini and micro systems do not have a console . |
خیلی کوچک و بزرگ سیستمها ندارند کنسول
خیلی سیستمهای بزرگ و کوچک کنسول ندارند . |
|
Back to top |
|
 |
vahid بي تو هرگز
Joined: 26 Nov 2004 Posts: 3067 Location: Tehran
|
Posted: Mon Dec 27, 2004 7:59 pm Post subject: |
|
|
ادامه دارد ... |
|
Back to top |
|
 |
vahid بي تو هرگز
Joined: 26 Nov 2004 Posts: 3067 Location: Tehran
|
Posted: Mon Dec 27, 2004 9:39 pm Post subject: تمرين 1 |
|
|
| 1.Main idea
Which statement best expresses the main idea of the text ? Why did you eliminate the other choices ? |
منظور اصلی درس در کدامیک از توضیحات زیر اورده شده است ؟ چرا دیگر گزینه ها را حذف کردید ؟
| 1. main storage is not a part of the processor . |
حافظه اصلی بخشی از پردازشگر نيست .
| 2. The CPU is made up of the control unit , the arithmetic-logical unit and internal memory . |
CPU متشكل اس واحد كنترل و واحد محاسبه و منطق و حافظه داخلي است
| *3.The CPU is composed of the arithmetic-logical unit and control unit only . |
CPU متشكل از فقط واحد محاسبه و منطق و واحد كنترل است |
|
Back to top |
|
 |
vahid بي تو هرگز
Joined: 26 Nov 2004 Posts: 3067 Location: Tehran
|
Posted: Mon Dec 27, 2004 9:40 pm Post subject: تمرين 2 |
|
|
| 2. Understanding the passage
Decide whether the following statements are true or false (T/F) by referring to the information in the text . Then make the necessary changes so that the false statements become true . |
تصميم بگيريد كه ايا توضيحات زير با توجه به درس درست هستند يا خير ؟ سپس تغييرات لازم را براي درست كردن گزينه هاي نادرست انجام دهيد .
| False 1. The central processing unit is made up of three components . |
واحد پردازش مركزي از سه بخش تشكيل شده است
| True 2. The CPU is responsible for all the activities taking place within a computer . |
CPU مسئول تمام فعاليتهايي كه در كامپيوتر اتفاق مي افتد است .
| False 3. The processor itself has three components . |
پردازشگر خودش سه جز دارد .
| True 4. The control unit directs the flow of information within the processor . |
واحد كنترل راهنمايي جريان اطلاعات بين پردازشگر را دارد .
| False 5. The arithmetic-logical unit of the processor is responsible for the interpretation of program instructions . |
واحد محاسبه و منطق پردازشگر مسئوليت تفسير دستورالعملهاي برنامه ها را دارد .
| True 6. The arithmetic-logical unit is also responsible for choosing and comparing the appropriate information within a program . |
همچنين واحد محاسبه و منطق مسئوليت انتخاب و مقايسه اطلاعات درخور در برنامه را دارد .
| True 7. The processor cannot operate on any information if the information is not in main storage . |
پردازشگر نميتواند روي هيچ يك از اطلاعات عملي انجام دهد اگر اطلاعات در حافظه اصلي نباشند .
| False 8. secondary memory and internal memory are locates in the same place in the computer system . |
حافظه ثانويه و حافظه داخلي در مكان مشخصي از سيستم كامپيوتري قرار گرفته اند .
| True 9. Only after the data has been processed by the CPU can results be transmitted to an output device . |
تنها بعد از انكه داده توسط CPU پردازش شد نتايج ميتوانند به يك وسيله خروجي منتقل شوند .
| False 10 Computers can solve problems more quickly if they operate on new information . |
كامپيوترها ميتوانند مسايل را سريعتر حل كنند اگر روي اطلاعات جديد عمل كنند . |
|
Back to top |
|
 |
vahid بي تو هرگز
Joined: 26 Nov 2004 Posts: 3067 Location: Tehran
|
Posted: Tue Dec 28, 2004 8:49 am Post subject: تمرين 3 |
|
|
| 3. Locating information
Find the passages in the text where the following ideas are expressed . Give the line references . |
عباراتي كه در متن با موارد زير مرتبط است پيدا كنيد و شماره خط انها را بنويسيد .
| 13-15 1.The processor is the control unit and the arithmetic-logical unit . |
پردازشگر واحد كنترل و واحد محاسبه و منطق است .
| 30-31 , 10-12 2. The processor operates on information that is in internal storage . |
پردازشگر روي اطلاعاتي كه در حافظه داخلي هستند عمل ميكند .
| 8-9 3. The CPU directs all the activities of the computer . |
CPU تمام فعاليتهاي كامپيوتر را هدايت ميكند .
| 18-19 4. The control unit coordinates the sequencing of events within the processor . |
واحد كنترل هماهنگ كردن و مرتب كردن وقوع داخل پردازشگر را انجام ميدهد
| 2-4 5. The word ‘computer’ usually refers to the CPU plus internal memory . |
لغت كامپيوتر معمولا به CPU بعلاوه حافظه داخلي ارجاع ميكند .
| 10-12 6. The CPU can get information from memory and put old or new information back into memory . |
CPU ميتواند اطلاعات را از حافظه بگيرد و اطلاعات قديمي را در حافظه بگذارد يا بگيرد .
| 24-28 7. The arithmetic-logical unit does the calculations and decision-making operations . |
واحد محاسبه و منطق تمام محاسبات و عمليات تصميم گيري را انجام ميدهد . |
|
Back to top |
|
 |
vahid بي تو هرگز
Joined: 26 Nov 2004 Posts: 3067 Location: Tehran
|
Posted: Tue Dec 28, 2004 8:51 am Post subject: تمرين 4 |
|
|
| 4. Contextual reference
Look back to the text and find out what the words in bold typeface refer to . |
به متن بازگرديد و كلماتي كه در زير اورده شده است راب گوييد به چه اشاره ميكنند .
| 1. for ‘their’ particular computer (l.6) manufacturers |
براي كامپيوتر مخصوصشان / توليدكنندگان
| 2. ‘It’ determines which operations (l.9) The CPU |
تعيين ميكند كدام عمليات / CPU
| 3. ‘These two units’ are made up of (l.15) CU and ALU |
اين دو واحد متشكل از
| 4. ‘that’ can be in one of two states ( l.16) switches |
ميتواند ان در يكي از دوحالت باشد / سوئيچها
| 5. ‘that’ directs the sequence (l.20) that portion of computer |
توالي را راهنمايي ميكند / ان بخش از كامپيوتر
| 6.’in which’ the actual arithmetic operations (l.25) that portion of computer |
در ان كه عمليات واقعي رياضياتي انجام ميشود / ان بخش از كامپيوتر
| 7.’It’ also performs some kind of (l.27) the ALU |
ان همچنين بعضي از انواع را اجرا ميكند / ALU
| 8. ‘on which’ the control unit and the arithmetic-logical unit operate (l.30)
programs and data |
كه در ان واحد كنترل و واحد محاسبه و منطق عمليات انجام ميدهند / برنامه ها و داده
| 9. ‘where’ manual control operations (l.34) console |
انجايي كه كنترل عمليات دستي است / كنسول
| 10.’It’ is used mainly when the computer (l.36) console |
اساسا زماني استفاده ميشود كه كامپيوتر / كنسول |
|
Back to top |
|
 |
vahid بي تو هرگز
Joined: 26 Nov 2004 Posts: 3067 Location: Tehran
|
Posted: Tue Dec 28, 2004 8:57 am Post subject: تمرين 5 |
|
|
| 5. Understand words
Refer back to the text and find synonyms for the following words . |
به متن بازگرديد و كلمات مترادف را پيدا كنيد .
| 1. specific (l.7) particular |
ويژه و مخصوص
| 2. decides (l.9) determines |
تصميم گرفتن و تعيين كردن
شغل وظيفه و عملكرد
حركت و جريان
| 5.situated (l.31) located |
واقع شده و قرار گرفته
| Now refer back to the text and find antonyms for the following words . |
حالا به متن بازگرديد و كلمات متضاد را پيدا كنيد .
| 6. exceptional (l.1) common |
استثنايي / عمومي و معمولي
| 7. generally (l.2) precisely |
عمومي / بدقت و صريحا
| 8. not needed (l.26) called for |
نياز نيست / مستلزم بودن
| 9. taken out (l.37) started up |
در اوردن / راه اندازي |
|
Back to top |
|
 |
vahid بي تو هرگز
Joined: 26 Nov 2004 Posts: 3067 Location: Tehran
|
Posted: Tue Dec 28, 2004 9:47 am Post subject: تمرين 6 |
|
|
| 6. Word forms
First choose the appropriate form of the words to complete the sentences . Then check the differences of meaning in your dictionary . |
ابتدا لغت مناسب را انتخاب كنيد و سپس معني انرا از ديكشنري چك كنيد .
| 1. function عملكرد تابع, functional كاركردي تابعي اصلي , functionally بصورت تابعي |
| a. Learning to program is a ‘functional’ part of any course in computer science . |
يادگيري برنامه نويسي از بخشهاي اصلي درس در علوم كامپيوتر است
| b. The central processing unit has many functions . |
واحد پردازش مركزي توابع زيادي دارد .
| c. In order for the computer to ‘function’ properly . there should be no fluctuation in the electric current . |
بمنظور كاركرد صحيح براي كامپيوتر نبايد نوساني در الكتريسيته جاري وجود داشته باشد .
| 2. sequence توالي , sequential مداوم دائمي , sequentially بصورت مداوم |
| a. The control unit of the CPU directs the ‘sequential’ operations of the system . |
واحد كنترل CPU عمليات مداوم سيستم را هدايت ميكند .
| b. Data must be presented ‘sequentially’ to the processor unless the computer is programmed otherwise . |
داده بايد بصورت مداوم براي پردازشگر مهيا شود مگر انكه كامپيوتر بصورت ديگري برنامه ريزي شده باشد .
| c. A program must be a detailed account of the ‘sequences’ the processor must follow to solve the problem . |
برنامه بايد گزارش مفصلي از تواليها باشد كه پردازشگر بايد انها را براي حل مساله دنبال كند .
| 3. logic منطق , logical منطقي , logically بصورت منطقي |
| a. To be a good programmer , one must be ‘logic’ in ones approach to a problem . |
براي برنامه نويس خوب شدن بايد ديدگاه منطقي براي ان مساله داشت .
| b. The ‘logical’ operations performed by the arithmetic-logical unit are under the control of the control unit . |
عمليات منطقي توسط واحد محاسبه و منطق تحت نظارت واحد كنترل انجام ميشود .
| c. A program must be ‘logically’ organized if successful results are to be obtained . |
يك برنامه بايد بصورت منطقي سازمان يابد اگر نتايج موفقيت اميزي بايد بدست ايد .
| 4. connection اتصال , connect اتصال, connected متصل شده , connective متصل كننده |
| a. On-line equipment is usually ‘connected’ to the computer . |
تجهيزات انلاينمعمولا به كامپيوتر متصل هستند
| b. Malfunctioning equipment can often be traced to a bad electrical ‘connection’ . |
عملكرد بد تجهيزات اغلب اثري از اتصال الكتريكي بد هستند .
| c. Whether one is writing computer science related information or not , the use of ‘connective’ is very important . |
خواه يك نويسنده علوم كامپيوتر با اطلاعات رابطه داشته باشد يا نداشته باشد نحوه استفاده از اتصال بسيار مهم است .
| 5. computer رايانه , compute محاسبه كردن , computerized كامپيوتري شده , computed محاسبه شده , computation محاسبات و شمارش |
| a. The banking industry has become more and more ‘computerized’ . |
صنعت بانكداري بيشتر و بيشتر كامپيوتري شده است .
| b. It is a fact that humans cannot ‘compute’ as fast as ‘computer’ |
اين يك حقيقت است كه بشر نميتواند به سرعت كامپيوتر محاسبه كند .
| c. The ‘computation’ requirements necessary to produce the payroll for a large company take a very long time . |
محاسبات مهم براي توليد ليست حقوق براي يك شركت بزرگ نياز است و زمان زيادي طول ميكشد . |
|
Back to top |
|
 |
|